داستان رمانتیک از لیلی و مجنون

صفای غم وفای اشک

صفای غم وفای اشک

داستان رمانتیک از لیلی و مجنون

♥♥ ♥♥ دوست دار عشاق بهرام کریمی ♥♥ ♥♥
صفای غم وفای اشک صفای غم وفای اشک

داستان رمانتیک از لیلی و مجنون

روزی لیلی از علاقه شدید مجنون به او و اشتیاق بیش از پیش دیدار او با خبر شد پس نامه ای به او نوشت و گفت: “اگر علاقه مندی که منو ببینی ، نیمه شب کنار باغی که همیشه از اونجا گذر میکنم باش”مجنون که شیفته دیدار لیلی بود چندین ساعت قبل از موعد مقرر رفت و در محل قرار نشست .نیمه شب لیلی اومد و وقتی اونو تو خواب عمیق دید …از کیسه ای که به همراه داشت چند مشت گردو برداشت و کنار مجنون گذاشت و رفت مجنون وقتی چشم باز کرد ، خورشید طلوع کرده بود آهی کشید و گفت : “ای دل غافل یار آمد و ما در خواب بودیم . افسرده و پریشون به شهر برگشت”در راه ، یکی از دوستانش اونو دید و پرسید : چرا اینقدر ناراحتی؟! و وقتی جریان را از مجنون شنید با خوشحالی گفت : این که عالیه ! آخه نشونه اینه که ،لیلی به دو دلیل تو رو خیلی دوست داره! دلیل اول اینکه : خواب بودی و بیدارت نکرده! و به طور حتم به خودش گفته : اون عزیز دل من ، که تو خواب نازه پس چرا بیدارش کنم؟!و دلیل دوم اینکه : وقتی بیدار می شدی ، گرسنه بودی و لیلی طاقت این رو نداشت پس برات گردوگذاشته تا بشکنی و بخوری !مجنون سری تکان داد و گفت : نه ! اون می خواسته بگه :تو عاشق نیستی ! اگه عاشق بودی که خوابت نمی برد ! تو رو چه به عاشقی؟ بهتره بری گردو بازی کنی! قضاوت همیشه آسانست ، اما حقیقت در پشت زبان وقایع نهفته است . چگونگی و کیفیت افراد ، وقایع و یا سخنان دیگران به تفسیر ی است که ما ، از آنها می کنیم ، و چه بسا که حقیقت ، غیر ازتفسیر ماست .

 



نظرات شما عزیزان:

sara
ساعت20:25---6 ارديبهشت 1397
ﺧﺮﻭﺳﻪ ﺑﺎ ﺣﺴﺮﺕ ﺑﻪ ﻣﺮﻏﻬﺎﯼ ﭘﺮ ﮐﻨﺪﻩ ﭘﺸﺖ ﻭﯾﺘﺮﯾﻦ
ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺯﯾﺮ
ﻟﺐ ﻏﺮ ﻣﯿزﺩ و میگفت. ..
ﻣﯿﻤﺮﺩﯼ ﺗﻮﯼ ﺧﻮﻧﻪ اﯾﻨﺠﻮﺭﯼ
ﺑﮕﺮﺩﯼ
=============================
غمگینم....
مث پرنده ای که هرچقدر میرینه روی ماشینا نمیوفته
=============================
بعد یه سال از مردم خبر میگیری،
یکی شوهر کرده، یکی بچه دار شده،
یکی دکتر شده، یکی کارشو عوض کرده
من؟؟؟؟؟
دو تا شالگردن بافتم و کیک یاد گرفتم
=============================
سلام یه وقت یادی نکنی ازم


sara
ساعت21:48---18 فروردين 1397
جون
جون جون
جون جون جون
جووووووووووووووون جون جون جون
جون جون جون جون جون ...
جون جووووووون جون جون جون جون
جون جون جون جون جون جون جون
جووووووووووووووووووووووون جون جون جون جون جون جون جون
جون جون جون جون جون جون جون جون جون
جون جون جون جون جون جووووووووووووووووووووووووووووو ووووووووون جون جون جون جون
جون جون جون جون جون جون جون جون جون جون جون جون جون جون جون جووووووووووووووووووووووووووووو وووووووووووووووووووون جون جون جون جون جون جون جون جوووووون.........

قدم زدن مرد ایرانی در سواحل آنتالیا...


sara
ساعت20:31---13 بهمن 1396
به دوس پسرم گفتم بیا ببینمت گفت مرخصی نمیدن گلم
امروز با "مرخصی نمیدن گلم" دیدمش خیلیم به هم میومدن
=======================
شیاف چیس؟؟
تنها متجاوزی که کارش ...
از رو هوس نیست ..
نیت خیر داره
=======================
سلام بی معرفت
پاسخ:اخه فداات شه دوست پسرت


sara
ساعت18:43---28 دی 1396
دیشب خواب دیدم دارم میرم تو استخر،
تا درو وا کردم گوشه بالای خوابم نوشت: M3-8
بعد(صفحه فیلترینگ) هـم صفحه پیوندها باز شد،
یهـو از تو یه مسجد سر درآوردم O_o
========================
حس اون ميلياردری و دارم که رفت پورشه مشکی بخره
نداشت مجبور شد سفید بخره
منم الان رفتم چیپس سرکه نمکی بخرم
نداشت فلفلی خریدم ، حس بدیه
=======================
سلام بی معرفت kojaie?


sara
ساعت13:44---19 آبان 1396
دنیای آقايون
پارتی ... با ... فاطی
مستی ... با . .. هستی
شکار ... با ... نگار
ناهار ... با ... بهار
شمال ... با ... نهال
دریا ... با ... رویا
ویلا ... با ... ژیلا
چت روم ... با ... معصوم
ماشین ... با ... نوشین
خرید ... با ... مهشید
سونا ... با ... مونا
بازی ... با ... نازی
آخرشم میان میگن میزنم به سلامتی تنهاییم
====================
سلام.یه مدت نبودم .آخه یه خری عکس بدنشو آپلود کرد فرستاد

نامزدم دید گوشیمو ازم گرفت وای فا رو قطع کرد و...

یه عالمه دعوا و...

بعد طی مراحلی و ...مجددا" برگشتم خدمتتون.

خدایا چقدر خوبه آدم با دوستاش صادق باشه مگه نه؟؟؟؟؟؟؟




sara
ساعت22:20---25 مهر 1396
دفترخاطرات ۶سال قبلمو پیدا کردم همش توش نوشتم کاش من و علی تا آخر عمر با هم بمونیم
حالا نموندنمون هیچ
چرا هرچی فکر میکنم یادم نمیاد علی کیه؟
http://www.sarayekta.mihanblog.com


sara
ساعت20:16---20 مهر 1396
میگفتن علف باید به دهن بزی شیرین بیاد،
یه عمری خودمونو کشتیم شیرین ترین علف دنیا باشیم،
غافل از اینکه
اصلا طرف بز نبود..
گاو بود،
مقوا میخورد اسکول!!


sara
ساعت21:14---13 مهر 1396
سلام ممنون سلامتیتون فقط

sara
ساعت21:04---12 مهر 1396
در راستای توصیف دماغ یکی از رفقای
فابریکم،فقط همینو بگم که یه بار با هم
رفته بودیم استخر!!
بنده خدا داشت کرال پشت میرفت،ملت
فکر کردن کوسه اومده،همه مایو به
دست فرار کردن
================
سلام ابروهات لنگه به لنگست.
پاسخ: خوب بیا واسم درست کن


sara
ساعت21:10---8 مهر 1396
لینکی

sara
ساعت20:07---1 مهر 1396
ما چند ساله دوستیم
پاسخ:فکر کنم چهار سال که از این چهار سال یه سالش رو با بحث و جدل گزروندیم و بعد کم کم به این نتیجه رسیدیم که دوستای خوبی واسه همدیگه میشیم و بعدش یه خورده صمیمی تر شدیم و دیگه شیش دونگ دوست شدیم هورااااااا


sara
ساعت19:50---1 مهر 1396
سلام بهرام جون شب بخیر

اون کامنت مال من نبود کپی پیست بود بدونی دیگران چی میگن همین

بیا یدست بهت بدم باهام خوب شی؟خخخخخخخخ

محیا رو ببوس خانومتم گاز بگیر
پاسخ:خوب دست دست تموم


sara
ساعت19:42---27 شهريور 1396
قسم بوخورم نه قسم بخورم
گزاشتم کنار نه گذاشتم کنار
اثلا نه اصلا"
پاسخ:عجب فضولی هستی تو دختر هنوز دست از کارات بر نداشتی ضد حال


sara
ساعت19:42---27 شهريور 1396
تو تایلند وقتی میخوان زن تایلندی بگیرن میرن پیش ایرانیا تحقیق میکنن.
پاسخ:خوب هم وطنای ما مغز متفکرن


sara
ساعت7:59---24 شهريور 1396
دوستت دارم که سربسرت میذارم و حرصت رو در می یارم.خخخخخ ولی اطمینان یوخ خخخخخخخخخخخخخخخخ

sara
ساعت20:02---22 شهريور 1396
ما چند ساله با هم دوستیم ولی الان جفتمون متاهل هستیم
پس واسه همدیگه آرزوی خوشبختی کنیم در کنار همسرامون و گذشته رو فراموش کنیم ولی همچنان دوستای مجازی باشیم.برم ایمیلم جواب تورو هم میدم
ایمیل خوب بده عزیزم بوس بای


sara
ساعت21:53---19 شهريور 1396
الکی دروغ بگم؟ بهت اعتماد ندارم خب .ببخشید.همین که الکی آدرستو اشتباه میذاری خودش شک برانگیزه

sara
ساعت21:34---13 شهريور 1396
کامنت خوبم دادم تایید نکردی
اصلا وبت متروکست کامنت یا نمیدن یا میدن تایید نمیشه.


sara
ساعت19:37---5 شهريور 1396
یه رفیق داشتم خارج کشور زندگی می‌کرد و کارشناس غذا بود. همش میگفت آدم نون‌خشک وطن رو بخوره ارزش داره تا مرغ کشور بیگانه!
یه روز اومد ایران و اومد خونه ما...
میوه گذاشتیم جلوش خورد دل درد گرفت و فهمید که روی میوه‌ها پارافین میزنن.
گفت شام بخورم خوب میشم... شام برنج هندی و قیمه گوشت برزیلی و مرغ هورمونی و ماست پالم‌دار خورد مسموم شد.
داشتیم میبردیمش بیمارستان تو ترافیک گیر کردیم و توی آلودگی هوا تنگی نفس گرفت.‌‌..خلاصه رسیدیم درمانگاه گفتن ببرید بیمارستان .
راه افتادیم و آدرس بلد نبودیم از مپ گوشی خواستیم کمک بگیریم که انقد سرعت نت پایین بود بالا نیومد...خلاصه رسیدیم بیمارستان و دکترا دگزا و استامینوفن دادن گفتن خوب میشه.
توی بیمارستان کیف و گوشیشو دزدیدن و اومدیم خونه.
فردا صبح پا شدیم دیدیم نیست و یه نامه گذاشته توش و نوشته ""گوه خوردم""
خدابیامرز توی سقوط توپولوف ایرانی که داشت میرفت آلمان سقوط کرد و مرد...
پاسخ: ممنون سارا خانوم دوست چندین و چند ساله من


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 1 مرداد 1395 | 7:50 بعد از ظهر | نویسنده : ♥♥ ♥♥ دوست دار عشاق بهرام کریمی ♥♥ ♥♥ |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.